از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

۳۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است








۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۱۴
حبیـ ـب


بعضی کارهای این حافظه هم عجیبه!


مثلا با این که یادم نمیومد دیشب شام چی خوردم،

ولی وقتی وارد کوچه ی کنار باغ شدم،

یهو یادم اومد اون روزی که پدر اولین بار تو اون کوچه میخواست روشن کردن ماشین و آموزش اولیه ی رانندگی رو یادم بده،

اون روز رادیو یه تصنیفی می خوند،

که توش این بیت بود:

شکر شکن شوند همه طوطیان هند

زین قند پارسی که به بنگاله می رود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۳۱
حبیـ ـب

چند روز پیش،

در آینه ی سلمانی،

چیزی رو در چهره ی خودم دیدم که مدت ها بود ندیده بودم


فروغ جوانی!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۰۶
حبیـ ـب

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم...



۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۲۳
حبیـ ـب



پارسال بود یا پیارسال به گمانم

خیلی انتظار این لحظه رو کشیده بودم،
که بعد کلی انتظار، برسم کنار ضریحش و خواسته هام رو ازش بخوام
که فلان کارم رو راه بندازه
فلان جا کارم رو درست کنه
فلان جا موفقم کنه

قامت متوسطی داشت
نحیف نبود اما چاق هم نبود. کمی لاغر تر از متوسط
خوش سیما بود و چهره ای نورانی داشت،
و عبایی قهوه ای
و به گمانم عمّامه ای سفید
و چشم هایی،
بهتر بگم، چشمه هایی،
 آماده ی جوشش
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۵۳
حبیـ ـب


تو مگو ما را بدان شه بار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۴۰
حبیـ ـب
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۱۸
حبیـ ـب

امام علی علیه السّلام :


ما أکثَرَ العِبَرَ وَ أقَلَّ الاِعتِبارَ ؛

چه بسیارند عبرت ها ، و چه اندک است عبرت گرفتن .

برای تماشا کلیک کنید
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۵۱
حبیـ ـب


این چند روز خیلی ناراحت بودم،
می نوشتم تا بلکم حالم بهتر بشه، منتهی تو وبلاگ نمایش نمی دادم، که حال دوستان بدتر نشه

نمی دونم چی شد که از بین کلی بیت غم انگیز که تو سرم می چرخید، یهو امروز این غزل حافظ به یادم اومد! یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور...
تقدیم به همه ی دوستانی که به هر دلیلی، ناراحت و مغموم اند
موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۲
حبیـ ـب


نمی دونم چرا می گن دست و دلم به کار نمی ره


مساله هیچ وقت دست نیست،

مساله دله!

آدم دل به کار نمی ده، دلش به کار نمی ره، و الا اگه دل به کار باشه، معلول بی پا هم قهرمان دو شده!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۱۰
حبیـ ـب