از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است


3 نفریم

اولی سیاه پوشیده،

دومی هم زیر پلیورش سیاه پوشیده

می گم: " من سیاه نپوشیدم ولی عوضش دلم سیاهه"...

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۳ ، ۱۹:۰۶
حبیـ ـب
نمی دونم این لینک رو قبلا دادم یا نه، اما زیباست
کلیک کنید و گوش


یه ضرب المثلی ما تو زبان محلی داریم،
ترجمه ش این میشه که ورمز به پشتوانه ی برنجه که آب میخوره
ورمز، علف هرزیه، که تو شالیزار رشد می کنه. از آبی که برای برنج میاد تغذیه می کنه و به خاطر بودن کنار برنجه که زنده می مونه

یه بیتی میخونه تو این آواز که،
نه در اختر حرکت بود و نه در قطب سکون
گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۳ ، ۲۰:۴۴
حبیـ ـب
۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۳ ، ۱۲:۵۰
حبیـ ـب

 

 

+هرچند چاقوی ابراهیم نبرید گلوی اسماعیل رو،

اما تیر درید گلوی اصغر رو ...

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۰۰
حبیـ ـب
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۱۸:۴۳
حبیـ ـب

مردکی را چشم درد خاست. پیش بیطار(دامپزشک!) رفت که دوا کن. بیطار از آنچه در چشم چارپای میکند در دیده او کشید و کور شد. حکومت به داور(قاضی) بردند. گفت برو هیچ تاوان نیست، اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود ازین سخن آنست تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان بخفت رای منسوب گردد.

ندهد هوشمند روشن راى

به فرومایه کارهاى خطیر

بوریا باف اگر چه بافنده است

نبرندش به کارگاه حریر



۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۷
حبیـ ـب