از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ:


...هذَا أَخُو غَامِد وَ قَدْ وَرَدَتْ خَیلُهُ الاَْنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَکْرِیَّ وَ أَزَالَ خَیْلَکُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا، وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ، وَ الاُْخْرَى الْمُعَاهَدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا وَ قَلاَئِدَهَا وَ رُعُثَهَا، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلاَّ بِالاِْسْتِرْجَاعِ وَ الاِْسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وافِرینَ مَانَالَ رَجُلا مِنْهُمْ کَلْمٌ، وَلاَ أُرِیقَ لَهُمْ دَمٌ، فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِن بَعْدِ هَذا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً...


...(اکنون بشنوید یکى از فرماندهان لشکر غارتگر شام) اخو غامد (سفیان بن عوف ـ از قبیله بنى غامد ـ) به شهر انبار، حمله کرده و لشکر او، وارد آن شهر شده اند و حسّان بن حسّان بکرى (فرماندار و نماینده من) را کشته و مرزبانان شما را از آن سرزمین بیرون رانده است. به من خبر رسیده است که یکى از آنها، به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمان دیگرى که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بندها و گوشواره هاى آنان را از تنشان بیرون آورده است، در حالى که هیچ وسیله اى براى دفاع از خود، جز گریه و زارى و التماس نداشته اند! آنها (بعد از این همه جنایات)، با غنائم فراوانى، به شهر و دیار خود بازگشته اند بى آن که حتى یک نفر از آنان آسیب ببیند یا خونى از آنها ریخته شود. اگر به خاطر این حادثه (بسیار دردناک)، مسلمانى از شدّت تأسّف و اندوه بمیرد، ملامتى بر او نیست، بلکه به نظر من، سزاوار است...


ادامه ی مطلب، جگر سوز است. نبینید اگر دل ندارید


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۴۰
حبیـ ـب