از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

دوست نعمت بزرگیه،


و دوری از دوستان...

به قول خواجه حافظ شیرازی:
از جان طمع بریدن، آسان بود ولیکن
از دوستان جانی، مشکل توان بریدن

دوست خوب، همراز و همصحبت و همراه آدمه
و دوری از دوستان، بلاییست سخت و صعب

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود...

اونم تو این زمانه، که آدمیزاد تنهاتر از همیشه ست، رفیق قدیمی صمیمی که بشه حرف های مگو رو با اون گفت، چراغ گرم و روشنیه در خانه ی تاریک تنهایی
 


من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۱
حبیـ ـب

نظرات  (۵)

عرضم به خدمتتون که خوبیم. شکر
داریم بحمدالله دفاع میکنیم اگه خدا بخواد. دعا بفرمایید
و اینکه همیشه سر میزنیم و در سکوت استفاده میکنیم
پاسخ:
سلامت باشین ان شاالله

تبریک عرض می کنم

سعادتمند باشید ان شاالله
۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۱۷ گمـــــــشده :)
این همه شعر گفتین منم دو بیت امروز حفظ کردم می نویسم دیگه..دو بیت نیست ها....یه بیت و یه مصرعه...:|
ای همدم روزگار چونی بی من؟
ای (نیدونم چی چی) چونی بی من؟
من با رخ چون خزان زردم بی تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من؟
بی سوادم نیستم...
البته اصلش اینه..از مولانا...خدا اینترنتو از من نیگره. وگرنه حافظه نیست که..اونم برای شعر اووه...ولی یه چیزی بگم..درگوشی.آدم تا چند تا شکست عشخی نخوره یا عاشخ پیشه نباشه نمی فهمه شعر چه در گران بهاییست..خدایا نصیب ما هم ازون دومیاش بکن...والا


ای همدم روزگار چونی بی من؟

ای مونس و غمگسار چونی بی من ؟


من با رخ چون خزان زردم بی تو،

تو با رخ چون بهار چونی بی من؟


ای زندگی تن و توانم همه تو،


جانی و دلی ای دل و جانم همه تو 


تو هستی من شدی از آنی همه من ،


من نیست شدم در تو از آنم همه تو


من با رخ چون خزان زردم بی تو، تو با رخ چون بهار


 چونی بی من؟


عشقت به دلم درآمد و شاد برفت،


باز آمدو رخت خویش بنهاد برفت


گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین ،


بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت


ای در دل من میل و تمنا همه تو ،


 وندر سر من مایه سودا همه تو


هرچند به روزگار در مینگرم ،


امروز همه تویی امروز همه تویی و فردا همه تو...
ربطی نداشت فک کنم...دیگه حالا...والا
پاسخ:
آهنگ همایون شجریان رو گوش دادین؟

بذارین منم یواشکی اعتراف کنم، خدا اینترنت و سایت گنجور رو از من کم حافظه نگیره!

اما در مورد مطلبی که فرمودید، اولیش رو که نبودیم، دومیش رو هم نچ! عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد! ما صرفا تفریحی شعر مصرف می کنیم!
سلام
شما حبیب خدایید... دوری نداره دیگه

پاسخ:
سلام بر شما

حال و حوالتون چطوره؟ همسر گرامی خوبن ان شاالله؟

خیلی وقت بود سر نزده بودین

------------
اگه بودیم که حال و روزمون این نبود!

دوست نزدیک تر از من به من است،
وین عجب بین که من از وی دورم!

چه کنم به که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم...

از خدا دورم که اینطوره و گرنه،
یاد بخش هایی از دعای جوشن کبیر افتادم

یا حبیب من لا حبیب له
یا رفیق من لا رفیق له
یا انیس من لا انیس له...
۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۰ مردی بنام شقایق ...
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آیی که نیستم

پیداست از گلاب سرشکم که همچو گل
یکروز خنده کردم و عمری گریستم... 
پاسخ:
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند

خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر
دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند
------
دلم برای دوستان شاعرم تنگ شده!
شایدم دوری ِ دوستان از ما !
پاسخ:
تعمدا یعنی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی