چون بسی ابلیس آدمروی هست، پس به هر دستی نشاید داد دست
از این به بعد بعضی از اشعار و متونی که به مذاقم خوش اومده رو هم این جا میذارم
بیت عنوان، بیتی از دفتر اول و حکایت طوطی و بازرگانه، و ابیات بعدی هم در ادامه ی اون بیت اومدن
چون بسی ابلیس آدمروی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست
زانک صیاد آورد بانگ صفیر
تا فریبد مرغ را آن مرغگیر
بشنود آن مرغ بانگ جنس خویش
از هوا آید بیاید دام و نیش
حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سلیمی زان فسون
کار مردان روشنی و گرمیست
کار دونان حیله و بیشرمیست
شیر پشمین از برای کد کنند
بومسیلم را لقب احمد کنند
بومسیلم را لقب کذاب ماند
مر محمد را اولوا الالباب ماند
آن شراب حق ختامش مشک ناب
باده را ختمش بود گند و عذاب
توضیح آن که، بانگ صفیر که در شعر اومده، منظور یک روش صید پرندگانه که با یه سوتی چیزی، یه صدایی شبیه صدای پرنده در میارن تا پرنده به هوای شنیدن صدای جفت جذب صدا بشه و به دام بیفته
در مورد بو مسیلم هم، منظور مسیلمه ی کذابه، که در زمان حضرت محمد(ص)، بعد از اسلام آوردن، ادعای پیامبری کرد
تو ویکی پدیا هم اگر مسیلمه رو سرچ کنین، خط اول نوشته "مُسَیلِمه یا مسیلمه ی کذاب"! بو مسیلم را لقب کذاب ماند!
مصرع اول بیت آخر هم، به آیات 25 و 26 سوره ی مطففین اشاره داره، که در شرح نعمت های بهش می گه "از شرابى مهر شده به آنان نوشانند؛که مهر آن از مشک است و در این راه است که رقابتکوشان باید به رقابت کوشند" و اون رو قیاس می کنه با مشروبات الکلی دنیّ دنیای ادنی