از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

از رنجی که می بریم

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۱۰ ق.ظ


یک سری رنج ها هست،

مثلا، فرض کنین طرف تو صحرای آفریقا به دنیا اومده

خب رنج گرما،

رنج محیط


یا این که مثلا ناخواسته مادرزادی معلول به دنیا میاد

رنج می بره از این معلولیت


خب این ها، یک سری رنج ها هستن، که ما در به وجود اومدنشون خیلی نقش پررنگی نداریم (دست کم من اینطور فرض می کنم)


ولی یک سری رنج ها هست،

شاید بشه گفت، اکثریت رنج هایی که بشر می بره،

که اون ها رو، خودمون برای خودمون درست کردیم

اکثریت ما، در آفرینش این رنج ها سهیمیم،

و رنج به جامعه مون تزریق می کنیم

درد به جامعه مون تزریق می کنیم


مثل رنجی که بی مسئولیتی های ما،

بی توجهی های ما،

کم کاری های ما و ...

به اطرافیانمون وارد می کنه


مثل لحظه ای که عابر پیاده میاد از خط عابر رد بشه،

اما راننده پاش رو روی پدال فشار می ده، و حق عابر رو زیر پا میذاره

عابر، رنج می کشه برای گذشتن از خطی که حقشه


یا مثلا،

راننده داره تو مسیر خودش میره

عابر یهو از جایی که گذرگاه و خط عبورش نیست، با سرعت می پره وسط خیابون و میخواد از خیابون رد بشه

راننده سریع ترمز می کنه

یک آن می ترسه از این که بزنه به اون خانم و بچه ای که همراهشه!

راننده رنج می کشه، برای روندن تو مسیری که حقشه


مثال خیلی زیاده،


چیزی که میخوام بگم اینه که،

اگر ما مردم شادی نیستیم،

اگر پیدا کردن لبخند رو صورت مردم توی خیابون کار بسیار سختیه

بعید میدونم این به خاطر قاره ای باشه که توش قرار داریم،

یا به خاطر وضعیت اقتصادیمونه،

یا به خاطر لغت های سنگین و پیچیده ای مثل ژئوپلتیک منطقه،

با به خاطر ...


چرا که تو یه کشوری مثل هند،

مردمی که سطح رفاهشون خیلی پایین تر از ماست، از ما خوشحال تر هستن!


نه

به نظر من، این به خاطر این رنج هاییه که تک تک ما می کشیم

که به نوعی، بازتاب رنج هایی هستن که تک تک ما ایجاد می کنیم...


صورت های عبوس ما،

تجسم اعمال ماست!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۶
حبیـ ـب

نظرات  (۵)

۱۲ اسفند ۹۳ ، ۰۶:۱۰ ❀◕ ‿ ◕❀ zizigolu
یادمه حاج آقا میگفت اسلام بر پایه ی "بکاء" هست...
و من نمیفهمم دلیلش رو
چرا نباید شاد باشیم...و پایه ی دینمون گریه باشه...؟

+دئودنوژوژنال هم سخته!
=قسمتی از روده س!
حرف تون رو میفهمم.ربطی به نیک بودن آدم ها نداره!نظرم رو صرفا ازین جهت گفتم که یا خودم احتمالا این دوست تون هستم یا خودم رو گذاشتم بجاش.ان شاالله که خیره به هرحال.البته گاهی هم این رفتار آدما و موجی که میفرستن و اخلاق و رفتار و حس شون نسبت به ما،بازتاب حس و موج و اخلاق و رفتار خودمون هست نسبت به اونا...
پاسخ:
اون ور قضیه بودن هم سخته ها!
به جای دوست سابقم بودن رو می گم!
فارق = فارغ !
سلام/ یه قطعه از این پازل گم شده و من نمیدونم چیه؟! تو مثال بی مسولیتی و اونچه که نسبت به دوست تون تو پستای قبل گفتین،بنظرم نمیشه همه ی مردم رو با یه دید نگاه کرد،با این که اون فرد ذاتا و عمدا داره کم کاری میکنه کاری ندارم که کارش واقعا درست نیست،منظورم اینه که شما که جای اون فرد زندگی نکردین تا درک کنید واقعا برای چی اینجوری شده.چندروز پیش یکی از دوستانم میگفت بعضی آدما رو درک نمیکنم که چرا مثلا اینقدر محافظه کارانه عمل میکنن تو دنیای مجازی یا مسایل رو جوری وانمود میکنن که دیگران متوجه نشن،بنظر من آدما هر کدومشون چون تو شرایط متفاوتی رشد کردن و ما اون شرایط رو نمیدونیم و درک و تجربه نکردیم،اینطوری میشه،مردم رو همونطور که هستن بپذیریم،فارق از خطاهاشون! +میدونم ربطی به پست نداشت،عذر...
پاسخ:
بستگی به آدمش هم داره
جواب سوال، جوابی کلّی نیست، جوابی موضعی و محلّیه

یعنی مثلا یک نفر هست، که سعی می کنه طرف مقابل رو درک و اصلاح کنه
یکی هم مثل من هست، از دید "با بدان منشین که صحبت بد، گرچه پاکی تو را پلید کند" نگاه می کنه و سعی می کنه خودش رو از این جور آدما دور کنه تا خودش رو حفظ کنه و آسیب نبینه یا در مواجهه با اون ها شبیه اون ها نشه

بنده شناس دیگریست. ما که نمی تونیم آدما رو بفرستیم بهشت یا جهنم!
اما خب، علی رقم کلماتی که این روزها طرفدار زیاد دارن،
نمی شه قضاوت نکرد!
آدم ها دائما قضاوت می کنن! شما میرین بقالی، رو جنس ها قضاوت می کنین! تو خرید از مغازه ها در مورد مغازه ها و مغازه دارها قضاوت می کنین که فلانی مثلا با انصافه و بریم از اون بخریم! یا مثلا تو انتخاب استاد و معلم قضاوت می کنین! حتی تو انتخاب تلاوت قرآن هم آدم قضاوت می کنه که مثلا ببین فلان قاری با دل میخونه!
میخوام بگم که در زندگی، در مواجهه با دیگران، این قضاوت اجتناب ناپذیره

منتهی خوب، اگر شخص، آدم نیک و بلندمرتبه و بزرگواری باشه، سعی می کنه کمک کنه ایراداتی که می بینه رفع بشن
منتهی من نه آدم نیکی هستم، نه امید به اصلاح همه ی آدم های روی کره ی زمین دارم

حالا بعدا اگر یادم بمونه، شاید یه حکایت از گلستان بگم برای توضیح این دو خط آخر

اوهوم همینطوره 

حداقل برای شخص من که همینطوره 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی