از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

ز اشک پرس حکایت که من نیم غمّاز

سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۲۸ ق.ظ


آیات قبلش در مورد جهاد بود،

در مورد اونایی که نامردی کردن و رفتن به جنگ رو پیچوندن؛ اونایی که واقعا عذر موجه داشتن ، و اونایی که واقعا میخواستن برن اما نتونستن و ...


از این آیه خیلی خوشم اومد

از این که خدا تو کتابش، از اون چشم های خیس یاد می کنه و اون اشک ها از نگاهش پنهان نمی مونن:


وَلاَ عَلَى الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّواْ وَّأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلاَّ یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ﴿آیه 92 سوره ی توبه﴾


و (نیز) ایرادی نیست بر آنها که وقتی نزد تو آمدند که آنها را بر مرکبی (برای میدان جهاد) سوار کنی گفتی مرکبی که شما را بر آن سوار کنم ندارم (از نزد تو) بازگشتند در حالی که چشمانشان اشکبار بود، چرا که چیزی که در راه خدا انفاق کنند نداشتند. ﴿آیه 92 سوره ی توبه﴾

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۱۶
حبیـ ـب

نظرات  (۲)

سلام

خب پس جواب چند پست قبل تون رو یافتین دیگه خداروشکر

پاسخ:
سلام

من ّیشتر تو اون گروه های قبلی طبقه بندی میشم که جنگو پیچوندن!
۱۶ دی ۹۳ ، ۰۳:۰۱ پاک باخته‏
عنوان یادآور خاطرات دور بود!‏ خدای بزرگی داریم خیلی بزرگ و البته لطیف به لطافت جوی های عسل بهشتی یا شاید گلبرگ های مریم!‏ یا فقط به لطافت خودش یا لطیف
پاسخ:
فقط به لطافت خودش، که لطافت جوی عسل و گلبرگ مریم جلوه ی کوچیکی از لطافت خودشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی