از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

از دیار حبیب...

من از دیار حبیبم ؟ من از دیار غریب؟

بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی

صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی

 

همه ی تصنیفات جناب رضا امیرخانی را خوانده ام، و در این میان سفرنامه هایش را بیش از رمان هایش دوست دارم

در علم استعداد یابی، یک استعدادی هست به نام استعداد استقرا. یعنی طرف وقتی چیزی دید، می تواند یک قاعده ای از آن استخراج کند، و از آن قاعده در موضوعات دیگر و جای دیگر هم استفاده کند. استعداد شناس نیستم، ولی به نظرم امیرخانی از استعداد استقرای خوبی برخوردار است، و همین باعث می شود سفر که می رود، به جایی دیگر، کشوری دیگر، مکانی دور، حرف ها و درس های شنیدنی برای "ما" و "همین جا" داشته باشد.

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۴۹
حبیـ ـب

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

و باز، آغاز می کنم، فصلی نو را

فصل نو مبارک

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۰۵
حبیـ ـب
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۱۱
حبیـ ـب
یه مدتی صبح خیلی زود بیدار میشدم (نزدیک اذان صبح)،
اما اخیرا چند ماهی میشد که صبح دیر بیدار میشدم (دقایقی قبل از طروع آفتاب - حدودای 7)

واقعااااا اون سحرخیزی یه چیز دیگه ست!
اصلا روزی که آدم صبحش دیرتر از 5-6 از خواب پا شه، روز نیست!!!
امروز با وجود این که خلاف عادت معمول، به جای 6-7 ساعت 4-5 ساعت خوابیدم، سر حال تر از هر روزمممممممم!




سحرخیزی اصلا روز آدمو روز می کنه !!!!!




هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ

از یمن دعای شب و ورد سحری بود


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۴۲
حبیـ ـب

تو یه برنامه ی تلویزیونی تصاویری نشون میداد از یک بازی قدیمی خاطره انگیز به نام  Doom که در ایران به اسم "قلعه" معروف بود



من بازی رو در عنفوان کودکی بازی کرده بودم پشت کامپیوتری که یادم نمیاد کجا بود


پدر تا تصویر بازی رو دیدن، گفتن اِ ! این بازیه!

چقدر وقتمون رو گرفت!


من انگشت به دهان! که مگه شماها هم بازی کامپیوتری کردین؟

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۳۲
حبیـ ـب

دوست نعمت بزرگیه،


و دوری از دوستان...

به قول خواجه حافظ شیرازی:
از جان طمع بریدن، آسان بود ولیکن
از دوستان جانی، مشکل توان بریدن

دوست خوب، همراز و همصحبت و همراه آدمه
و دوری از دوستان، بلاییست سخت و صعب

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود...

اونم تو این زمانه، که آدمیزاد تنهاتر از همیشه ست، رفیق قدیمی صمیمی که بشه حرف های مگو رو با اون گفت، چراغ گرم و روشنیه در خانه ی تاریک تنهایی
 


من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم...
۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۵۸
حبیـ ـب

قبرستان من رو به یاد اشعار خیام میندازه


موقع برگشت، یکی یکی ابیات به یادم میان
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۱۵:۴۸
حبیـ ـب

از سخنان امیر مؤمنان (ع) است که:


شیئانِ لایَعرِفُ فَضلَهُما اِلّا مَن فَقَدَهُما : الشَباب وَ العافِیَه؛ 

دو نعمت است که ارزش آنها را نمی دانند مگر کسی که آنها را از دست داده باشد : جوانی و تندرستی.

  تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 324 ، ح 7532


 ارزش اولی رو که بعیده تا پیری بفهمم،

اما یک سرماخوردگی اساسی میتونه ارزش دومی رو یادآوری کنه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۱۱:۲۷
حبیـ ـب
دو تا مرغ عشق داشتیم،

دونشون میدادیم،
ارزن

گاهی هم کاهو
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۴ ، ۰۱:۱۴
حبیـ ـب

این ابیات زیبا از مثنوی در مناجات با خداوند رو، بشنوید به آواز دلنشین مرحوم علامه جعفری (کلیک)


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۲۳:۵۷
حبیـ ـب