غافل مباش ار عاقلی دریاب اگر صاحبدلی
يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۵۸ ق.ظ
کودک بودم، دبستانی،
و ما اون دوران، از خوب روزگار یه کامپیوتر خریده بودیم
یه بازی های بدوی ای هم بود، که روش نصب کرده بودیم
به بازی که مشغول می شدم، توش مستغرق می شدم
گاهی مادرم صدام می کرد، که بیا، اما اون قدر گرم بازی بودم که نمی شنیدم
این روزها و شب ها، بلندتر صدا می کنن...
۹۹/۰۲/۲۸